درباره‌‌ی روي نقطه هيچ

در تک تک عکس هاي خانوادگي که آوازه نشانش داده بود، هميشه رد پايي از اين مرد بود. گاهي وسط عکس روز عيد ديده بودش با کراواتي کودکانه و خنده اي گشاد و گاهي تکيه داده به ديوار پر از پيچک عمارت قديمي سپهوند. باور واقعيتي که اتفاق افتاده و او از آن بي خبر بود، رنجش مي داد. واقعيت همان گل سرخي بود که اين غريبه کنار سفره ي عقدشان جا گذاشته بود. واقعيت دلي بود که از آوازه رفته و اميد ناچيز آن دختر بود براي رسيدن به جواني که با خودخواهي او را تا مرز لگد زدن به آينده و فردا پيش برده بود.

آخرین محصولات مشاهده شده