درباره‌‌ی كبك ها

چانه‌ام لرزيد. دوست داشت به پاي پرند بيوفتم و از او بخواهم اينطور با زبان کودکانه‌اش روح و روانم را به بازي نگيرد. به يادم نياورد چقدر آدم پست و حقيري هستم، به رخم نکشد که کينه و انتقام همه‌ي وجودم را به سياهي کشانده بود.

آخرین محصولات مشاهده شده