درباره‌‌ی ضيافت افلاطون به نزد لئو اشتراوس

دل‌بستگي اشتراوس به قدما و به‌ويژه افلاطون را نمي‌توان به حساب «عتيقه دوستي فراموش‌كارانه و خودآزارانه، يا رمانتيسيسم فراموش‌كارانه و مست‌كننده» گذاشت، بلكه «بحران زمانه ما» يا «بحران غرب» او را به قدما و به‌ويژه افلاطون علاقه‌مند كرده است بنابراين نمي‌توان اشتراوس را صرفا كلاسيك‌پژوهي دانست كه به بازخواني و تفسير ديالوگ‌هاي افلاطون، از جمله ضيافت، مي‌پردازد بي‌آن‌كه بداند چرا افلاطون امروز بيش از هميشه اهميت داد.از نگرگاه اشتراوس، اصلي‌ترين تجلي‌گاه بحران مذكور نه قلمرو شناخت‌شناسي يا هستي‌شناسي بلكه قلمرو فلسفه سياسي است. آن‌چه «بازگشت» به افلاطون يا دقيق‌تر فلسفه سياسي افلاطون را ضروري مي‌كند ناتواني فلسفه سياسي مدرن در پاسخ‌گويي به «بحران زمانه ما» است.

آخرین محصولات مشاهده شده