دربارهی مجموعه آثار احمد شاملو 1 (مجموعه اشعار)
مردي ز باد حادثه بنشست
مردي چو برق حادثه برخاست
آن، ننگ را گزيد و سپر ساخت
وين، نام را، بدون سپر خواست
ابري رسيد پيچان پيچان
چون خنگ يالاش آتش، بر دشت
برقي جهيد و موكب باران
از دشت تشنه، تازان بگذشت
آن پوك تپه، نالان نالان
لرزيد و پاگشاد و فرو ريخت
و آن شوخ بوته، پر تپش از شوق
پيچيد و با بهار درآميخت