دربارهی 1000توي تاريكي
باز يك صبح ديگر و باز دلهره كشدار و چسبناك چون ديروز و چون پريروز... اما از ادامه اين آهنگ ذهني منصرف شد. از كنار دريچه كنار رفت و سعي كرد خوب و درست و روشن بينديشد. كسي يا كساني بودند كه ظاهرا قصد داشتند او را بكشند. اما اين يا اينها عجلهاي هم نداشت. اين كار را با طمانينه، خونسرد و آرام انجام ميداد. شييه يك حرفهاي. اما اگر قرار بود يك حرفهاي اين كار را انجام دهد بايد تا به حال مرده باشد. شايد قرار بود همه اينها پاپوشي براي او باشد تا دست آخر او را مسبب تمام اين وقايع بنامند. اما اگر كسي ميخواست انتقام بگيرد و او را بچزاند؟ باز هيكل لاغر و دوكيشكل گلخاري پيش چشمش آمد. اما گلخاري جربزهاش را نداشت. شايد هر كه بود فقط ميخواست او را بازي دهد، فقط كمي بچزاند. آخر او كه كارهاي نبود. تنها كسي كه ميشناخت يكتا بود و چه معلوم شايد يكتا هم آنقدري كه خودش نشان ميداد دمكلفت نبود.
كد كالا | 99023 |
زبان | فارسي |
نويسنده | مهدي جعفري |
سال چاپ | 1396 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 148 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 20.5 * 1.1 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 139 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.