دربارهی هستي
دستم شكسته بود. دست شكستهام توي گچ بود و از گردنم آويزان. تازه، درد هم ميكرد. ولي جرات جيك زدن نداشتم از ترس بابا. بابا هم جيك نميزد، به جايش غلغل ميكرد. عينهو ديگ آبجوشي كه آبش از كنارههاي درش بزند بيرون، جيز جيز جوش ميزد و راه ميرفت.
كد كالا | 248126 |
زبان | فارسي |
نويسنده | فرهاد حسنزاده |
سال چاپ | 1398 |
نوبت چاپ | 6 |
تعداد صفحات | 224 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 20.5 * 1 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 241 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.