شايد يك روياست، همه يك روياست، كه غافلگيرم مي‌كرد، بيدار مي‌شوم، در سكوت، و ديگر هرگز نمي‌خوابم. اين من مي‌شود، يا رويا، باز هم رويا، روياي سكوتي، سكوتي رويايي، لبريز نجواها، نمي‌دانم، فقط كلمات است، بيداري هرگز، فقط كلمات، چيز ديگري نيست، بايد ادامه دهي، همين و بس، چندي ديگر متوقف مي‌شوند، خوب مي‌دانم، حسش مي‌كنم، چندي ديگر تركم مي‌كنند، سكوت مي‌شود، لحظه‌اي چند، چند لحظه ناب، يا مال من مي‌شود، آن‌كه ماندني است، كه نماند، كه هنوز مي‌ماند، اين من مي‌شود، بايد ادامه دهي، نمي‌توانم ادامه دهم، بايد ادامه دهي، ادامه مي‌دهم، بايد كلمات را بگويي، تا آن وقت كه چيزي ازشان باقي مانده، تا وقتي كه مرا بيابند، تا وقتي كه مرا بگويند، درد غريب، گناه غريب، بايد ادامه دهي، شايد پيش از اين تمام شده است، شايد پيش از اين كه مرا گفته‌اند، شايد مرا به آستانه قصه‌ام رسانده‌اند، روبه‌روي دري كه به قصه‌ام گشوده مي‌شود، كه غافلگيرم مي‌كند، اگر باز شود، اين من مي‌شود، سكوت مي‌شود، آن‌جا كه هستم، نمي‌دانم، هرگز نمي‌دانم، در سكوت نمي‌داني، بايد ادامه دهي، نمي‌توانم ادامه دهم، ادامه مي‌دهم.