دربارهی كلنل شابر
کلنل شابر داستان زندگي در عصر سفلگان است، حکايت مردي که همهي عمر بنا بر اصول شرافتمندانهي خويش زيسته است، اما جبر روزگار و دنائت طبع آدميان دست به دست هم دادهاند تا سرنوشتي شوم و غمانگيز را براي او رقم بزنند.
به عقيدهي شماري از منتقدان، اين داستان نسبتا کوتاه بالزاک يکي از بهترين و برجستهترين آثار او به شمار ميرود. دريچهاي براي ورود به آثار سترگ اين نويسندهي کمنظير.
بخشي از کتاب
آقا، اگر جوانکي خوشسيما بودم، هيچيک از اين مصائب بر سرم نازل نميشد. زنان تنها وقتي سخن مردي را باور ميکنند که کلمهي "عشق" را در يکيک جملات خود فرو کردهباشد. آنوقت است که به پرواز درميآيند، به اينسووآنسو ميجهند، از جان مايه ميگذارند، توطئه ميچينند، بر هر چه بگويي مهر تاييد مينهند و به خاطر مردي که دوستش دارند آسمان را به زمين ميآورند. اما آخر من چطور ميتوانستم زني را به مهر خود برانگيزم؟ مني که در ايام گذشته ، در سال 1799، برازندهترين جوان خوشپوش محافل به شمار ميآمدم، حالا بيشتر شبيه يک اسکيمو بودم تا مردي فرانسوي. با اين همه، من شابر بودم، کنت نظام امپراتوري!
كد كالا | 288567 |
زبان | فارسي |
نويسنده | اونوره دو بالزاك |
مترجم | محمد نجابتي |
سال چاپ | 1403 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 128 |
قطع | جيبي |
ابعاد | 12 * 16.5 * 0.8 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 82 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.