درباره‌‌ی دوال‌پا

چند روز بود مثل يك پنكه سرگردان مي‌نشستم روبه‌روش و گردي صورتم در مداري مشخص مي‌رفت و برمي‌گشت و باد نگاهم مي‌وزيد... از پاشنه پاهاش تا گوجه موهاش. وقتش بود دوباره بگويد: خودت اذيت مي‌شوي...

آخرین محصولات مشاهده شده