دربارهی برزيل سرخ
ژان کريستف روفن با درآميختن عشق و احساس و عاطفه با تاريخ و سياست و نبرد و استعمار، ترکيبي حيرتانگيز خلق ميکند. توصيف ارتباطات خانوادگي در اين رمان چنان زنده و گيراست که نميتوان آن را يک رمان تاريخيِ صرف به حساب آورد و از طرفي چنان جزئياتي از زندگي بوميان آمريکا و رفتار استعمارگران فرانسوي در قرن شانزدهم بيان ميکند که خواننده در قسمتهايي از رمان، خود را در آن تاريخ و جغرافياي عجيب و رازآلود حس ميکند. برزيل سرخ داستاني گيرا دارد و مخاطب را با خواهر و برادري کمسنوسال در سفري پرمخاطره و دشوار و دردناک همراه ميکند؛ سفري براي يافتن پدر؛ پدري که ميگويند به قارة جديد رفته و اثري از او پيدا نشده است.
اود به او نشان داده بود که چه مرز باريکي ميان نفرت و عشق، پليدي و زيبايي، نجابت و تباهي وجود دارد و محبت چگونه ميتواند وسوسة شوم قتل را در خودش پنهان کند. وليگانيون نيز نقاب از چهره برداشته بود و چيزي بود که ژوست هرگز فکرش را هم نميکرد.