اوگوست گفت: «ما فقط از شما تقاضا داریم اجازه دهید داستان خود را برایتان شرح دهیم. بهعلاوه، ما به همین دلیل اقیانوس اطلس را طی کردهایم.»بنجامین فرانکلین گفت: «بسیار خب بفرمایید.»«داستانی بسیار طولانی است. از کشورهای زیادی میگذرد، ماجرای هولناک و احساساتی خشن را نمایش میدهد و نزد مردمانی دوردست جریان پیدا میکند که زبانها و فرهنگهایشان از آنچه در اروپا میشناسیم، متفاوتند...»«هیچ مهم نیست! برعکس، شما علاقهمندی من را به اوج رسانیدید...»اوگوست بنجووسکی جوان، اشرفزادهی مجارستانی قرن هجدهم، در پی اتفاقاتی توسط روسها به اسارت گرفتهشده میشود، سر از سیبری و سپس چین درمیآورد و ماجراجوییها و اتفاقاتی شگفتانگیز او را به پادشاهی ماداگاسکار میرساند...رمانی رنده، پرشور و آتشین از نویسندهی رمان حبشه، برندهی جایزهی گنکور نخستین رمان، و برزیل قرمز، برندهی جایزهی گنکور سال.
