کد آیتم: 283880
پریروز سیمیون آردالوناویچ یکباره درآمد به من گفت: «ایوان ایوانوویچ، بیا و یک لطفی بکن و بگو اصلاً یک وقتی هم بوده که هشیار بوده باشی؟» عجب توقعی دارد. البته بهام برنخورد من آدم کمروییام اما کاری کردهاند که از من یک خل و چل ساختهاند. یکبار از سر اتفاق یک نقاش پرترهام را کشید و گفت: «بالاخره هر چه باشد تو هم نویسندهای دیگر.» من هم گذاشتم بکشد. کشید و برد به نمایش گذاشت. بعد آگهیاش را خواندم، نوشته بود «بروید و به این چهرهی بیمار که انگار در یک قدمی جنون است نگاه کنید.» گیرم قیافهام این طور است. اما آخر چرا یکراست رفتی توی روزنامه چنین چیزی را چاپ کردی؟ آخر روزنامهها فقط باید مطالب خوب چاپ کنند، دم از ایده آلها بزنند. اما تو برداشتهای ....
| نویسنده | فیودور داستایوسکی |
| مترجم | یلدا بیدختینژاد |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
2 |
| تاریخ چاپ |
1402 |
| تعداد صفحات |
96 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
14.3 |
| قطر |
0.5 |
| طول |
21 |
| کد موضوع | 891/733 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر
تازه های مترجم
تازه های نویسنده