تا سر زلف عروسان سخن
کد آیتم: 46768
قلم را دانایان مشاطه ملک خواندهاند و سفیر دل، و سخن تا بیقلم بود چون جان بیکالبد بود و چون به قلم بازبسته شود با کالبد گردد و همیشه بماند، و چون آتشیست که از سنگ و پولاد جهد و تا سوخته نیابد نگیرد و چراغ نشود که ازو روشنایی یابند... و نخست کسی که دبیری بنهاد طهمورث بود ـ و مردم اگر چند باشرف گفتارست، چون به شرف نوشتن دست نداد ناقص بود چون یک نیمه از مردم (=آدم). زیرا که فضیلت نوشتن است فضیلتی سخت و بزرگ که هیچ فضیلتی بدان نرسد، زیرا که ویست که مردم را از مردمی به درجه فرشتگی رساند و دیو را از دیوی به مردمی رساند و دبیری آنست که مردم را از پایه دون به پایه بلند رساند، تا عالم و امام و فقیه و منشی خوانده شود، و همچنان مردمان به فضیلت سخن از دیگر حیوانات جدا گردد و بریشان سالار شود. دین ایزد جل ذکره که به پای میبود، و مملکت که بر ملک نظام گیرد؛ به قلم میگیرد...
| نویسنده | محمود دولتآبادی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
5 |
| تاریخ چاپ |
1400 |
| تعداد صفحات |
288 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
14.2 |
| قطر |
1.1 |
| طول |
21.5 |
| کد موضوع | 8/362فا8- |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر
تازه های نویسنده