کد آیتم: 25732
نیکیتا نزدیک صبح بیدار شد. سرما، که دوباره نیزهاش را در پشتش فرو میبرد بیدارش کرد. به خواب دیده بود که از آسیاب میآید و گاری آرد اربابش را میآورد و ضمن عبور از نهر چرخ گاری از پل لغزیده و در آب مانده بود. به خواب دید که به زیر گاری خزیده و آن را بر گرده گرفته بود تا بلندش کند اما عجیب آن بود که گاری نمیخواست حرکت کند و به پشت او چسبیده بود و او نه میتوانست آن را بلند کند و نه از زیر آن بیرون آید و بار سنگین گاری کمرش را خورد میکرد.
| نویسنده | لئو تولستوی |
| مترجم | سروش حبیبی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
4 |
| تاریخ چاپ |
1395 |
| تعداد صفحات |
88 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
14 |
| قطر |
0.5 |
| طول |
21.5 |
| کد موضوع | 891/733 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر
تازه های مترجم
تازه های نویسنده