کد آیتم: 36278
از آنچه بر سرش آمده بود به هیچکس چیزی نمیگفت. اما گاهی خاصه در غروب در ساعتی که آوای ناقوس کلیسا زمانی را به یادش میآورد که احساسی ناشناخته سراپایش را لرزانده و در تپش انداخته بود در جان جاودانه مجروحش توفانی برمیخواست. آنوقت روحش به لرزه میافتاد و درد عشق باز در دلش شعلهور میشد و سینهاش را به آتش میکشید. تنها و افسرده به آرامی اشک میریخت و زیر لب زمزمه میکرد کاترینای من کبوتر بیهمتایم خواهرک شیرینم...
| نویسنده | فئودور داستایوفسکی |
| مترجم | سروش حبیبی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
4 |
| تاریخ چاپ |
1396 |
| تعداد صفحات |
144 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
جیبی |
| عرض |
12 |
| قطر |
0.5 |
| طول |
16.5 |
| کد موضوع | 733 / 891 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر
تازه های مترجم
تازه های نویسنده