کد آیتم: 281733
ویکتور هوگو در آثارش نگاه عمیقی به جامعه و کژیها و کاستیهایش دارد و رنجِ انسانهایی را میبیند که کمتر به آنها توجه میشود و کمتر کسی با آنها همدلی میکند. او در دو داستانِ این کتاب به وضعیت دو زندانی پرداخته و شرایط روحی و جسمی آنان را با جزئیات فراوان توصیف کرده است. نگاه انتقادیِ او به قوانین و مقررات آن روزِ فرانسه چنان است که گویی راجع به جهانِ امروز سخن میگوید. ای کاش این اعضای هیئت منصفه مـاری دختـر زیبـای مـرا دیـده بودند تا میفهمیدند که نباید پدر یک کودک سهساله را کشت! خدایا! اگر دخترم بزرگ شود و به پاریس برود، چه بر سرش خواهد آمد؟ پدر در آن شهر خاطره بدی در ذهن مردم به جا گذاشته است. ناگزیر او از من و از نام من خجالت خواهد کشید و مردم او را به خاطر من، به خاطر منی که از صمیم قلب دوستش میدارم، طرد و تحقیر خواهند کرد و وی را زشت و بیآبرو خواهند خواند. آه ماری محبوبم! آیا راست است که تو از نام من منفعل و شرمنده خواهی شد و از من وحشت خواهی کرد؟
| نویسنده | ویکتور هوگو |
| مترجم | محمد قاضی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
5 |
| تاریخ چاپ |
1402 |
| تعداد صفحات |
166 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
14.5 |
| قطر |
1 |
| طول |
21.5 |
| کد موضوع | 843/8 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر
تازه های مترجم