درباره‌‌ی گل

غريبه‌اي در شهر است؛ استفان رز. پوستش سفيد سفيد و چشم‌هايش به يادماندني است و بوي زننده‌اي دارد. پدر و مادر ندارد. رفيقي ندارد. آمده است تا با مري ديوانه زندگي كند. درباره‌اش حرف‌هاي و شايعه‌هاي فراواني برسر زبان‌هاست. اما يك چيز حتما درست است؛ در موجودات زشتي كه او با گل درست مي‌كند، جادويي وجود دارد. آيا ديوي و گئوردي بايد از او فاصله بگيرند؟ يا بايد به او نزديك شوند؟ آيا استفان مي‌تواند در كشمكش سخت عليه هيولاي مولدي و دارو دسته‌اش، همراه آن‌ها باشد؟

آخرین محصولات مشاهده شده