دربارهی ماجراهاي دوشيزه پتيفور
از متن كتاب:
پنيبلک بر فراز خانهها و مزارع اوج ميگرفت و سمت شهر ميرفت. دوشيزه پتيفور و گربههايش با فاصله کمي دنبالش بودند. تمبر تاب ميخورد و شناور بود، بالا ميرفت و پايين ميآمد، و در تندباد برفي ميرقصيد و ميچرخيد. دوشيزه پتيفور چندبار دستش را دراز کرد و نزديک بود آن را بگيرد، اما هربار تندباد ديگري تمبر را از او دور ميکرد.
حالا طناب گربهاي بر فراز نانوايي آقاي پاتل تاب ميخورد. همينطور که آنها داشتند رد ميشدند، تمبر لرزيد و معلق ماند و بعد خيلي آرام، به قدري آرام که به نظر ميرسيد بيحرکت ايستاده، بهنرمي گوشه دودکش نشست. دوشيزه پتيفور روميزياش را با مهارت تنظيم کرد و همراه مينکي، ميستي، تافي، پرشيا، پايرت، ماسترد، موتارد، همدلا، اييرينگ، گريگوروويچ، کلسبي، کپتن کپتن، کپتن کاتين، کپتن کلوتسپين، يور شاينس و سيزلز شروع کرد به پايين رفتن به طرف پشتبام. همان لحظه که _ متاسفانه بايد بگويم _ ناشيانه با کپه گربهاي فرود آمد، گوشه تمبر بلند شد و پنيبلک دوباره پرواز کرد.
كد كالا | 273256 |
زبان | فارسي |
نويسنده | آن مايكلز |
مترجم | نيلوفر دهقاني نيل |
سال چاپ | 1400 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 128 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 13 * 19.5 * 1.2 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 147 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.