درباره‌‌ی پي‌نوشت خاموشي

هنوزتا پل خواجو دويست ـ سيصد متري فاصله داشت. غزوب بود و چراغ‌هاي دهانه‌هاي پل تازه روشن شده بود. به قول آن داستان‌نويس: زنجيري زرين دور گردن رودحانه با گل درشت (مداليوم)ي از طلاي ناب آن وسط در ميان حلقه‌هاي ريز و درشت طلايي. آب خروشاني كه از دهانه‌هاي تاريك بيرون مي‌آمد، با نقشي سرو مانند، سنگ‌فرش جلو دهانه را مي‌پيمود و آن روبرو آرام مي‌گرفت.

آخرین محصولات مشاهده شده