درباره‌‌ی مختصات سرگرداني

و داستان‌هايي مي‌مانند كه زن‌ها آن‌ها را دوست دارند چون زن‌ها بهترين مبلغانند، بلدند چطور با دست هايشان حرف بزنند و رندانه مخاطب‌شان را بي‌قرارتر كنند، حتي مي‌توانند دن كيشوت را طوري براي پسران چهارساله تخت‌هاي آهني تعريف كنند كه از صبحش همه بالش‌هاي خانه روسينا باشند. اين ساحران زمين كه كيسه بقاي عالم را اثيرانه به دوش مي‌كشند، تنها بند نافي لزج دست و پاي‌شان را مي‌بندد، دختران جسور ناگهان مادران نگراني مي‌شوند كه انگشت اشاره پسران‌شان را از ترس جنگ قطع مي‌كنند، يا حتي تا آن جايي پيش مي‌روند كه چشم بسته جلوي جوخه آتش به جاي فرزندان‌شان تيرباران مي‌شوند. و اما ... اين داستان را نمي‌توان شب‌ها براي دختربچه‌هاي تخت چوبي تعريف كرد. چون رازي ست بين ما زن‌ها كه اگر دختري بداند شايد ديگر كودكي به دنيا نيايد و فقط داستان‌هايي بمانند كه زن‌ها آن‌ها را دوست داشته باشند.

آخرین محصولات مشاهده شده