دربارهی فينلي داناوان کلکش را ميکند
فينلي رمان جنايينويس نهچندان موفقي است که زندگياش از هر جهت در حال نابودي است. خيلي وقت است که قبضهايش را نپرداخته و همه آنها در صندوق پست حياط خانهاش روي هم تلنبار شدهاند. کتابهاي قبلياش فروش خوبي نداشتهاند و حالا مهلت تحويل کتاب جديدش تقريباً سرآمده اما او هيچ ايدهاي در ذهنش ندارد. همسر سابقش وکيلي استخدام کرده تا سرپرستي کودکان را از فينلي بگيرد و اگر او به زودي متني تحويل ناشرش ندهد بايد تمام پيشپرداختي را که خيلي وقت پيش خرج شده پس بدهد. فينلي با مدير برنامههايش در پانرا قرار دارد. رستوراني که مدتهاست ورودش به آنجا ممنوع شده اما مشکلي نيست؛ چون او با عينک آفتابي بزرگ و کلاه گيس بلوندي خودش را استتار کرده است. همانطور که مشغول صحبت درباره کتاب جديدش با مدير است، يک مشتري صدايشان را ميشنود و فکر ميکند که فينلي قاتل قراردادي است. مشتري به فينلي پيشنهاد کار ميدهد و ميگويد به هيچوجه جواب منفي نميپذيرد. فينلي که آدم سستارادهاي است مجبور به پذيرش اين کار ميشود اما هرچه سعي ميکند خودش را نجات بدهد بيشتر پايش به اين قضيه باز ميشود. درآمد اين شغل بسيار زياد است و او همين حالا هم پيشپرداخت خوبي گرفته از آنجا که يک تصميم بد به بعدي و بعدي منجر ميشود و فينلي هم در شرايط بدي گير افتاده ناچار است که براي نجات هر روز به همراه پرستار بچههايش ورا، کارهاي بدتري انجام دهد.
كد كالا | 279015 |
زبان | فارسي |
نويسنده | ال کاسيمانو |
مترجم | الهام صيفي کار |
سال چاپ | 1401 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 352 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 13.3 * 21.4 * 2.1 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 340 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.