درباره‌‌ی ميمون سرگردان

زمان آرام‌ و قرار ندارد. مثل عشق بي ‌تاب است. مثل زنان بيوه يائسه مي‌شود. مثل دخترکان دم ‌بخت پشت پنجره منتظر مي ‌ماند. مثل من مي ‌لرزد از ترس، از حيراني، از سرگرداني. زمان هم روزي از کار مي‌افتد، علي‌ رغم ميل باطني ‌اش مي ‌ميرد و مثل جنازه روي ‌دست‌ مانده مي ‌پوسد.

آخرین محصولات مشاهده شده