گورفروشی مجموعهای است از داستانهای کوتاه که نویسنده دربارهی آنها چنین میگوید: داستانهای این کتاب برای من فرصتی بوده تا لحظاتی از زندگی را به تصویر بکشم که شاید در نگاه اول ساده و بیاهمیت به نظر برسند، اما همین لحظات ساده زندگی واقعی را میسازند. هرکدام از این داستانها بخشی از تجربههای انسانی است که شاید ما همه بهنوعی با آنها روبهرو شدهایم. همان اتفاقات و احساساتی که شاید بهخاطر عادیبودنشان، در هیاهوی روزمره کمتر به آنها توجه میکنیم. همین اتفاقات کوچک که در آخر سرنوشت ما را رقم میزنند. شخصیتهای این داستانها انسانهایی شبیه من و شمایند. با تردیدها، شکها، امیدها و چالشهایی دستوپنجه نرم میکنند. گاه ساده و گاهی پیچیده. بعضیهایشان در کشاکش درونی خود گرفتارند، برخی دیگر در جستوجوی معنای زندگیاند و برخی با چالشهایی مواجه میشوندکه در ظاهر بیاهمیتاند، اما در عمق، علتتغییرهای بزرگ در مسیر پیش رویند. این داستانها تلاشی است برای بازتاب این لحظات انسانی و پرسشهایی که بیآنکه همیشه به زبان بیایند، در دل زندگی روزمرهی ما جاریاند. سوالهایی که شاید خودمان از خودمان میکنیم و گاه از آنها میگذریم، اما در نهایت همانهایند که ما را به فکر وا میدارند. سوالهایی برای دیدن آن سوی آینهای که درش پیداییم.
