درباره‌‌ی فرزند پيله

با چهره حق‌به‌جانبي حرفم را قطع کرد و گفت: ــ اگر مي‌تونستيد که از همه مردها متنفر نمي‌شديد خانم بهاري! جمله‌اش را با طعنه و کنايه گفت. نيش کلامش را به جان ‌خريدم چون مي‌دانستم او را آزار مي‌دهم. مي‌دانستم برايش تبديل به يک معماي پردردسر شده‌ام. مي‌دانستم تلاش مي‌کند وادارم کند حرفي را که زده‌ام پس بگيرم!و من چه‌قدر عاشق اين بودم که حرفم را پس بگيرم! که بگويم نه تنها از تو متنفر نيستم، بلکه دوستت دارم! مي‌خواستم به او بفهمانم که او اولين کسي است که توانسته‌ در قلبم جايي پيدا کند و بايد به خودش افتخار کند!

آخرین محصولات مشاهده شده