درباره‌‌ی غاز طلايي و 8 قصه ديگر (قصه‌هاي شب 3)

مردي سه پسر داشت. اسم كوچك‌ترين پسرش را «كودن» گذاشته بودند. آنها به او اجازه نمي‌دادند دست به كاري بزند و هميشه او را ناديده مي‌گرفتند. روزي پدر پسر اول او را به جنگل فرستاد...

آخرین محصولات مشاهده شده