درباره‌‌ی ضد خاطرات 1 باغ‌وحش

نويسنده‌ رمان «ضد خاطرات يک باغ وحش»، دغدغه‌ امروز را دارد. زمانه‌ دنياي مجازي، اخبار آنلاين و اتفاقات ريز و درشتي که در کسري از ثانيه، جهاني مي‌شوند. اين رمان اشاره به انسان معاصر مي‌کند. همزماني وقايع و داستان‌هاي کوچک تودرتو در روند کلي يک داستان به درستي خواننده را همراه و درگير کرده، ولي گم نمي‌شود. راوي همان کسي ا‌ست که خود مرکز تمام اين وقايع است. تمام اين‌ها سبب مي‌شود که خواننده تنها با يک داستان يک‌خطي همراه نباشد بلکه فلسفه، جامعه‌شناسي، روانشناسي، وقايع موثر سياسي و مباحث فيزيک و... همه و همه جهاني بسازند که امروز در حال زندگي در آن هستيم. آنچه مي‌خواهيد همه حول سه مفهوم اساسي «تنهايي، عشق و مرگ» مي‌چرخد. از متن کتاب: زمزمه کردم: «راستش پاي حرفاش که نشستم، حرفاي يارو شخصيته؛ يعني وقتي شروع کردم به نوشتن حرفاش، پشتم لرزيد! ديدم ما آدم‌ها چقدر شبيه هميم، حتي اگه توي دنياهاي متفاوتي به سر ببريم؛ تو خيال و واقعيت» و بي‌هيچ ترديد و دودلي و درحالي‌که سرم رو بالا مي‌آوردم تا به دکمه‌هاي جاي چشم تعبيه‌شده‌ عروسک چروکيده‌ رو به‌ رويم نگاهي بندازم، اضافه کردم: «اين که کدوم کجاييم که ديگه ترسناک‌ترش هم مي‌کنه.»

آخرین محصولات مشاهده شده