شایعاتی درباره جایی بهتر - 0
شایعاتی درباره جایی بهتر - 1

شایعاتی درباره جایی بهتر

کد آیتم: 242392

16,650 تومان تومان 18,500 -10%

اتمام موجودی

دو مأمور درشت‌هیکل ورزیده، طوری دو طرفش را گرفته بودند انگار واقعاً با دیوانه‌ای ترسناک طرفند.یکیشان رفت سراغ کفپوش‌ها. "پیداشون کردم. نگفتم همین‌جا گذاشته. همه‌شون همین کار رو می کنن"پدر پلاتین با صدای خفه ترسیده‌ای گفت: "مگه چی‌کشیده؟"آن‌که نقاشی‌ها را به عنوان مدرک جرم در کیسه‌ای می‌گذاشت ، جواب داد: "این کار را برای خیر و صلاح خودش می‌کنیم." روی کیسه مهر و چسب اداره کنترل بود و آن یکی مأمور گفت: "بعد هم برای خانواده شما و در نهایت برای تمام سیاره" برای این موقعیت خیلی بی‌تجربه و جوان بود . اصلاً نمی‌دانست چه حالی باید داشته باشد ؛ بترسد ، شرمنده باشد ، عصبانی باشد . فقط می‌دانست از این‌جا به بعد همه چیز برایش عوض می‌شود . وقتی بیرون می‌رفتند ، صدای یکیشان را شنید که خیلی عادی می‌گفت: " لطفاً فقط سرتون رو پاین نگه دارید، به هیچ‌چیز نگاه نکنید، هیچ حرفی هم نزنید، ممنون می‌شم از لطفتون"