دربارهی شايعاتي درباره جايي بهتر
دو مأمور درشتهيكل ورزيده، طوري دو طرفش را گرفته بودند انگار واقعاً با ديوانهاي ترسناك طرفند.
يكيشان رفت سراغ كفپوشها. "پيداشون كردم. نگفتم همينجا گذاشته. همهشون همين كار رو مي كنن"
پدر پلاتين با صداي خفه ترسيدهاي گفت: "مگه چيكشيده؟"
آنكه نقاشيها را به عنوان مدرك جرم در كيسهاي ميگذاشت ، جواب داد: "اين كار را براي خير و صلاح خودش ميكنيم." روي كيسه مهر و چسب اداره كنترل بود و آن يكي مأمور گفت:"بعد هم براي خانواده شما و در نهايت براي تمام سياره" براي اين موقعيت خيلي بيتجربه و جوان بود . اصلاً نميدانست چه حالي بايد داشته باشد ؛ بترسد ، شرمنده باشد ، عصباني باشد . فقط ميدانست از اينجا به بعد همه چيز برايش عوض ميشود . وقتي بيرون ميرفتند ، صداي يكيشان را شنيد كه خيلي عادي ميگفت:" لطفاً فقط سرتون رو پاين نگه داريد، به هيچچيز نگاه نكنيد، هيچ حرفي هم نزنيد، ممنون ميشم از لطفتون"
كد كالا | 242392 |
زبان | فارسي |
نويسنده | مصطفي حسينيون |
سال چاپ | 1398 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 144 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 146 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.