درباره‌‌ی سنگ كاغذ قيچي

فکر مي‌کنيد همسرتان را مي‌شناسيد؟ کمي بيشتر فکر کنيد. خانم و آقاي رايت با هم مشکل دارند. مدت‌هاست که احساسشان نسبت به هم تغيير کرده است. وقتي «آدام» و «آمليا» برنده يک سفر به اسکاتلند مي‌شوند، فرصتي فراهم مي‌شود تا کمي به رابطه و مشکلاتشان بپردازند. «آدام رايت»، فيلم‌نامه‌نويس مشهور و به گفته خودش معتاد به کار، تمام عمرش دچار ادراک‌پريشي چهره بوده است. هيچ‌کس را نمي‌شناسد، نه اعضاي خانواده‏، نه دوستان و نه حتي همسرش را. هر سال در سالگرد ازدواجشان به هم هدايايي نمادين مي‌دهند: کاغذ، پنبه، سفال، چوب. همسر آدام هر سال به‌صورت مخفيانه، نامه‌اي براي همسرش مي‌نويسد و هيچ‌وقت هم به او اجازه خواندن آنها را نمي‌دهد‎؛ تا امروز. هر دو مي‌دانند اين سفر يا ازدواجشان را نجات مي‌دهد يا زندگي مشترکشان را نابود مي‌کند، ولي مسئله اين است که آنها اتفاقي برنده اين سفر نشده‌اند. يکي از آنها دروغ مي‌گويد و يک نفر هست که نمي‌خواهد آنها با هم زندگي خوشي داشته باشند. ده سال زندگي مشترک، ده سال دروغ و مخفي‌کاري و يک سالگرد ازدواج که هيچ‌کدامشان فراموش نخواهند کرد.

آخرین محصولات مشاهده شده