درباره‌‌ی سندروم اسپاگتي

زماني که در زندگي اتفاقي وحشتناک و غيرمنتظره رخ مي‌دهد، چطور مي‌شود به آينده اميد بست؟ لئا شانزده‌ساله است. او استعدادي بي‌نظير و رؤيايي براي تحقق دارد. پدرش که درعين‌حال بهترين دوست اوست مربي و الگوي زندگي‌اش است. لئا با راهنمايي پدرش به‌سمت آينده‌اي مطمئن و از پيش تعيين‌شده حرکت مي‌کند. آنتوني هفده‌ساله است. او مجبور است جاي خالي پدر و برادرش را در خانه پر کند. پدرش آنها را ترک کرده و برادرش در زندان است. او خيلي وقت است که ديگر رؤياپردازي نمي‌کند. آنها يک بار تصادفاً يکديگر را ملاقات کرده‌اند و قرار نيست ديگر هيچ‌وقت همديگر را ببينند. اما زماني که زندگي لئا از هم مي‌پاشد، آنتوني تنها کسي است که مي‌تواند به او کمک کند تا از جايش بلند شود. سرنوشت اين دو نفر براي هميشه دستخوش تغيير مي‌شود

آخرین محصولات مشاهده شده