آنتوانت و گابريل «کوکو» شنل مي‌دانستند که سرنوشت براي آن‌ها آينده‌ي بهتري رقم زده است. در خانواده‌اي فقير به دنيا آمدند و بعدها در صومعه راهبه‌ها به گونه‌اي تربيتشان کردند که بتوانند به عنوان همسر يک کشاورز يا دست‌فروش، زندگي ساده‌اي داشته باشند. اما بريده‌هاي مجلات و رمان هاي عاشقانه‌اي که در اتاق خود پنهان مي‌کردند تنها چيزهايي بودند که براي زنده نگه داشتن روياهاي آينده‌شان در اختيار داشتند. خواهران شنل بالاخره به سني رسيدند که بايد صومعه را ترک مي‌کردند و در پشت ديوار هاي آنجا روي پاي خود مي‌ايستادند. آنها مصمم بودند تا خود را به جامعه‌اي ثابت کنند که هميشه ناديده‌شان مي‌گرفت. تغيير شگرف زندگي آنها از کافه هاي پر زرق و برق مولين و سالن هاي درخشان مد ويشي شروع شد، به مغازه‌ي کلاه فروشي کوچکي در پاريس رسيد و بعده اين مغازه تبديل به بوتيک و درنهايت يکي از سالن هاي مجلل و پرطرفدار پاريس شد. زندگي خواهران شنل با شروع جنگ جهاني اول دوباره دست‌خوش آشفتگي و تغيراتتي مي شود که آنان را مجبور به گرفتن تصميم هايي دشوار و برگشت ناپذير مي‌کند. خواهران شنل در اين مقطع زماني بايد شهامت داشته باشند تا دنياي خودشان را در صنعت مد بسازند حتي اگر در اين را از هم جدا باشند.