درباره‌‌ی ريواس هاي بلند رودخانه تيزو

چيز بيش تري نبود که روزنامه ها بنويسند. اين که هاله پايش را بلند مي کند و ميگذارد آن طرف نرده و مي افتد. قبل از اين که فرصت پيدا کند تا به پايين نگاه کند. دستي که لرزيده و مهلت مکث نداده. ميله آهني از سرما به سفيدي مي زده. اما دستش فرصت لمس سرما را نداشته. لغزيده و از نرده رها شده. افتاده، بي هيچ انحنايي، مستقيم و پرشتاب. دست و پايش فرصت تاب خوردن در هوا را پيدا نکرده اند.

آخرین محصولات مشاهده شده