درباره‌‌ی دلاويزترين (گزينه اشعار)

... شب از جنگل شعله‌ها مي‌گذشت، حريق خزان بود و تاراج باد. من آهسته، در دود شب رو نهفتم و در گوش برگي كه خاموش خاموش مي‌سوخت، گفتم: - مسوز اين‌چنين گرم در خود، مسوز! مپيچ اين‌چنين تلخ بر خود، مپيچ كه گر دست بيداد تقدير كور تو را مي‌دواند به دنبال باد مرا مي‌دواند به دنبال هيچ !

آخرین محصولات مشاهده شده