درباره‌‌ی در 1 پرانتز به دنيا آمدم (مجموعه داستان)

شاعري كه طي سال‌ها دوست ما شده بود و هر روز شعر مي‌نوشت. در هنگام بيماري به ديدار ما مي‌آمد. براي ما گل سرخ و دارو مي‌آورد. وقتي شنيديم سكته كرده است به بيمارستان رفتيم. من و نقطه، دو نقطه، ويرگول سوار آسانسور شديم. در آسانسور مردم ما را با وحشت نگاه مي‌كردند...

آخرین محصولات مشاهده شده