درباره‌‌ی در دل سايه‌ها (فرزندان تاريكي 1)

لوک هيچ‌وقت به مدرسه نرفته‌است ، هيچ‌وقت جشن تولدي نگرفته و هيچ شبي را در خانه‌ي دوستي نگذرانده. در واقع لوک هيچ‌وقت هيچ دوستي نداشته. لوک از فرزندان سايه است؛ فرزندان سومي که پليس جمعيت وجودشان را ممنوع کرده. او تمام زندگي‌اش را مخفيانه گذرانده و حالا که دارند به جاي جنگل کنار مزرعه‌ي خانوادگي‌شان شهرک مسکوني جديدي مي سازند، ديگر حتي اجازه‌ي بيرون رفتن از خانه را هم ندارد. تا اينکه يک روز لوک چهره‌ي دختري را پشت پنجره‌ي خانه‌اي مي بيند که مي‌داند دو بچه‌ي ديگر هم آنجا زندگي مي‌کنند. لوک بالاخره يک فرزند سايه مثل خودش ديده است. جن حاضر است همه چيز را به خطر بيندازد تا از سايه بيرون بيايد. يعني لوک جرات مي کند با نقشه‌ي خطرناک جن همراه شود؟ چاره‌ي ديگري هم دارد؟

آخرین محصولات مشاهده شده