بي‌مسئوليتي آدم‌هايي كه به ديگران اهميت نمي‌‌دهند، چقدر زندگي در اين دنيا را سخت كرده است. نمي‌شود به گذشته بازگشت و اشتباهات را اصلاح كرد. پس بايد تاوان داد... تاوان داستان پدر و مادرهايي است كه محبت به فرزندانشان را جدي نمي‌گيرند... داستان مادر اميلي است كه كينه و خشم دختر به قتل رسيده‌اش را بر سر چهار هم‌بازي‌اش خالي مي‌كند. داستان چهار دختر است كه پس از گذشت پانزده سال همچنان سايه سنگين قاتل و نيز مادر دوستشان، اميلي را حس مي‌كنند و در بند ترس‌ها، گذشته‌اي تاريك و تاواني كه بايد بدهند، گرفتار مانده‌اند... آيا خون با خون پاك مي‌شود؟