الكساندر به خانه دوران جواني‌اش برمي‌گردد. او به طرزي خارق‌العاده، خود را در مقابل گذشته‌اش در يك روز سرنوشت‌ساز باز مي‌يابد. چهل سال بعد، دوباره مرد جواني را كه خودش بوده مي‌بيند، مادربزرگ بسيار دوست داشتني‌اش را و زن‌هايي را كه دلخواهش بودند... اكنون كه او داستان زندگي‌اش را مي‌داند، آيا مي‌تواند دوباره همان تصميم‌هاي قبل را بگيرد؟ در زندگي، آيا ما كاري را مي‌كنيم كه مي‌خواهيم، يا آن را كه مي‌توانيم؟ آيا ما انتخاب مي‌كنيم؟ آيا ما آزاد هستيم؟ و اگر دوباره شروع مي‌كرديم... داستاني خيالي، عميق و لطيف با رنگ و بوي كمدي كه در آن اريك امانوئل اشميت دوباره طبع فلسفي‌اش را از سر مي‌گيرد، آن‌چه، از مهمان ناخوانده تا مهمان‌خانه دو دنيا، نمايش‌هايش را در تمام دنيا به پيش رانده است.