اختلاس، پول‌شويي، كار‌چاق‌كني، نابود كردن نامحرماني كه بويي از ماجراها برده‌اند، حذف فيزيكي دست‌نشاندگاني كه «زيادي مي‌دانند»، تصفيه حساب‌هاي درون‌گروهي، حرص و طمع سيري‌ناپذير يكايك شركاي دزدي، كشيدن نقشه‌هاي پيچيده براي تصاحب سهم شريكي كه از ميان برداشتنش آسان مي‌نمايد، به‌جان‌هم‌افتادن گرگ‌ها پس از رسيدن به حساب طعمه، پديده‌هاي شناخته‌شده دنياي مادي‌پرور امروز موضوع رماني را پديد مي‌آورند كه آينه تمام‌نماي بخشي از فساد جهان امروز مي‌شود. حادثه‌اي كوچك، به استعاره «اثر پروانه‌اي»،ـ كه مي‌گويد «بال زدن پروانه‌اي در برزيل مي‌تواند در تگزاس تندبادي به‌پا كند»ـ تحقق مي‌بخشد. اگر يك كارمند دقيق نهاد كمك به كشور‌هاي آفريقايي با رسيدن پيامكي مرموز به كنجكاوي نمي‌پرداخت؛ اگر ماركوي نوجوان براي نهانيدن خود از خطر خانه را رها نمي‌كرد و در هر گودالي پناه نمي‌جست، و به يك اعلان كهنه توجه نمي‌كرد، نويسنده سرشناس دانماركي محملي نمي‌يافت كه كتاب پر‌تيراژ «اثر پروانه‌اي» را به يكي از زخم‌هاي بسيار رايج جهان امروزمان اختصاص دهد.