دربارهی آبشوران (مجموعه داستان)
پس از آن كه كيسهكشيدنمان تمام ميشد، نوبت من ميرسيد كه بابام را كيسه بكشم، چون پسر بزرگتر بودم. در حالي كه او را كيسه ميكشيدم، مرتب ميگفت:‹‹سفت بكش! سفتتر! مگر نان نخوردهاي، اي مجنون لاغر؟!››
تمام زورم را ميزدم ولي باز بابام راضي نبود.
ـ از يارو بمال!
چند نفري كه دور و برمان نشسته بودند. ناگهان ساكت ميشدند و رو به ما ميكردند. ميخواستند بفهمند ‹‹يارو›› چيست؟ يارو ديگر چه معجوني است!
اما يارو روشور بود.
ـ از يارو بمال مگر كري! سفتتر! اي شيربرنج سرد!
كد كالا | 10189 |
زبان | فارسي |
نويسنده | علياشرف درويشيان |
سال چاپ | 1400 |
نوبت چاپ | 12 |
تعداد صفحات | 128 |
قطع | جيبي |
ابعاد | 1.5 * 14 * 0.6 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 50 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.