مايلز مورفي و نايلز اسپاركز در قزميت بودن لنگه ندارند. اين دو نفر روزي نيست كه مدرسه علوم و ادبيات دشت ياني را زير و زبر نكنند. قزميت‌بازي‌هاي مايلز و نايلز هم‌كلاسي‌هايشان را شاد مي‌كند و دشمن‌هايشان را شرمنده. اما، يك روز، كه روز عكاسي در مدرسه است، يكي از خرابكاري‌هايشان از حد مي‌گذرد و مدير مدرسه اخراج مي‌شود. در عوض، پدر وحشتناك مدير قبلي مي‌آيد مي‌شود مدير. اين مدير جديد با قلدري و زور مدرسه را اداره مي‌كند و هر نوع خوشي و خنده را از بيخ و بن از بين مي‌برد. جوري كه ديگر نه خبر از كار گروهي‌ست و نه روز لباس راحتي... و صد البته حقه‌بازي بي‌حقه‌بازي.