دربارهی نامهربان من كو
تخته درست در چند قدمي ميزي بود كه او رويش نشسته بود. گچ را برداشتم و طوري كه او هم از آن فاصله بتواند بخواند نوشتم " گويند دل به آن بت نامهربان نده/ دل آن زمان ربود كه نامهربان نبود" نامهربان نبود، مطمئنم! هر چند كه بخواهد نقش نامهربانها را بازي كند، نميتواند من را گول بزند! از لحظهاي كه آمده بختالنصر شده و نشسته مقابلم و پا روي پا انداخته! نميخواهد اعتراف كند، اما نگرانم است! نگران سلامتيام! نگران اين بيست و چهار ساعت، وگرنه چرا نميرود؟! وقتي برگشتم و مقابلش نشستم، هنوز هم چشم به تخته داشت، بالاخره نگاه ظاهرا ساده و بيتفاوتش را از روي نوشته برداشت و داد به طرح روي كافي. ساده و با طمانينه توضيح دادم:
- شبدر چهاربرگ به اعتقاد بعضيها مثل سكه شانسه و خوششانسي ميآره!
كد كالا | 107151 |
زبان | فارسي |
نويسنده | بهارلويي |
سال چاپ | 1397 |
نوبت چاپ | 4 |
تعداد صفحات | 832 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 13.8 * 21.4 * 3.3 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 764 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.