دربارهی نامت را ميبوسم
صداي نقاره بلند شده بود كه چشم باز كرد. با تني كه خشك و لمس بود به سمت آبخوري رفت و آبي به دست و صورتش زد. تمام شب را در فكر و خيال سر كرده بود. گمان نميكرد كه آن مهر بر زندگيشان به همين راحتيها باشد.گمانش بود كه مريم تا لحظهاي كه او نفس ميكشد به پايش خواهد ماند. خودخواه بود و نميخواست تصور كند دست مردي بر او نشسته باشد. در مورد مريم همچون مردي متعصب و كوردل رفتار ميكرد و منطق برايش معنا نداشت. بايد ميرفت و از او دليل مادر شدنش را پرس و جو ميكرد.با شانههايي افتاده راه خانه پيرزن را در پيش گرفت و با حالي خراب زنگ در را فشرد. خانه آخرش كه مريم را ميخواست، فقط مانده بود با دلخورياش چه كند؟ خوره بر جانش نشسته بود بدتر از خوره پشت كوهيها. در را كه به رويش باز شد سربلند نكرد. نميتوانست نگاهش كند و جاي خود مردي ديگر را در چشمان او ببيند.
كد كالا | 232429 |
زبان | فارسي |
نويسنده | فاطمه پورعباسي (طوبي) |
سال چاپ | 1397 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 882 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 3.5 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 833 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.