رمان منطقه گرگ و ميش تا حدي ملهم از سريال تلويزيوني منطقه‌ي گرگ و ميش است که راوي در کودکي مجذوب آن شده بود. اين مجموعه‌ي تلويزيوني با داستان‌هاي عجيب و اضطراب آورش راهي براي درک ديکتاتوري در اختيار راوي مي‌گذارد؛ موضوعاتي که با تجربه‌هاي زندگي زير سايه‌ي ديکتاتوري هم پوشاني دارند. در رمان منطقه‌ي گرگ و ميش فرناندز از اشباح براي بررسي فضاي مرزي ميان مرگ و زندگي استفاده مي‌کند. اشباح در اين رمان نمايانگر افرادي هستند که در دوران ديکتاتوري ناپديد شده‌اند، آن‌ها يادآور گذشته‌اند و نشان مي‌دهند که گذشته همچنان حي و حاضر است.