درباره‌‌ی مثنوي زبان معرفت

مردم، به جاي اين كه حقوق شهروندي خود را طلب كنند، و جلوه رستگاري خود را در زمين ببينند، از آن‌جا كه دست خود را كوتاه مي‌بينند، به دلايل رواني، تنها به فكر رستگاري در آخرت هستند، كه مقوله‌اي است بجا، ولي از گونه‌اي ديگر و بحث‌كردني در جاي خود. بنابراين، اين كتاب به آگاهي و رستگاري دنيوي توجه دارد و آن را در احقاق حقوق شهروندي همه آحاد ملت مي‌داند؛ مردمي كه براي احقاق حقوق طبيعي خود ناگزيرند كه در وهله نخست، آن‌را بفهمند و بشناسند، و ياد بگيرند، چرا كه حقوق را اول بايد به عنوان علم تعليم گرفت و آموخت. به جرئت مي‌گويم، بسياري از دانشجويان حقوق نيز كه درس خود را پايان‌‌يافته تلقي مي‌كردند، و به اصطلاح حقوق خوانده بودند، با مفهوم حقوق (جمع حق، حق به معناي باريتعالي، امر قدسي، حقيقت و...) آشنا شده‌بودند، از فلسفه حقوق اطلاع نداشتند. (حق نسبت مستقيمي با اختيار و اقتدار دارد) كه آنان نمي‌دانستند...

آخرین محصولات مشاهده شده