درباره‌‌ی ماجراهاي شوتك 1

بيا بريم بازي! بيا بريم بازي! چرا هي مي‌گويم بيا بريم بازي؟ چون من شوتكم. بازي كردن را هم خيلي دوست دارم. خب! بعضي وقت‌ها هم موقع بازي دسته‌گل آب مي‌دهم. مثل چي؟ مثل گلدان شكسته‌ي عمو شيتو، مثل ماشين خراب گردالو، مثل دير رسيدن به اردو و ... ولي من خيلي چيزها هم ياد مي‌گيرم. مثل كاردستي درست كردن با قيچي، مثل بالا رفتن از سرسره‌ي بي‌پله، مثل دوست پيدا كردن با سيب، مثل گوش نكردن به بعضي حرف‌ها و كلي چيز‌هاي خوب ديگر. اگر دوست داري ماجراهايم را بخواني، همين الان شروع كن!

آخرین محصولات مشاهده شده