.قهرمان داستان در مسابقه محيط زيست که در مدرسه برگزار مي‎شود، شرکت کرده است. هرکس راه‌حل بهتري براي مصرف کمتر پلاستيک ارائه دهد، برنده يک لپ‌تاپ مي‌شود. او مي‌خواهد اخطاريه‌اي چاپ و پخش کند؛ اما براي اين کار کامپيوتر و پرينتر مي‎خواهد که هيچ‌کدام را ندارد. قهرمان داستان فکر مي‎کند به خانه دايي‌اش برود؛ چون آن‌ها هر دو را دارند؛ اما براي رفتن به آنجا بايد بهانه درست و حسابي داشته باشد و مهم‌تر از همه، برادرش سعيد است که هرجا برود، بايد دنبالش باشد... . او با هزاران ترفند موفق مي‌شود اخطاريه را بنويسد و پرينت بگيرد؛ اما حالا چطور بايد آن‌ها را پخش کند؟