درباره‌‌ی قلب ونيزي و 9 داستان ديگر

قايق هايي كه تا آن روز از قبلش عبور كرده بودند را به ياد مي آورد. زورق هايي با ظاهري طلايي، زيبا و فريبنده كه در حقيقت تنها براي سرقت كريستال هاي وجودش به آن راه يافته بودند. قلبش ديگر توان رويارويي با چنين غم هايي را نداشت. ديگر نمي خواست انبوهي از پريشاني ها را داشته باشد. به نظرش دارايي متعفني بود.

آخرین محصولات مشاهده شده