درباره‌‌ی رقص در برابر مرگ (مجموعه غزل)

من خود خورشيدم از آيينه‌داران نيستم ماهتاب کاسه‌ليس مهر تابان نيستم مخمل خاکستري پوشيده خورشيدم، ولي وام‌دار هيمه سرد زمستان نيستم قصه دربه‌دري‌هاي مرا از من بپرس! بي سروسامانم، اما نه، پريشان نيستم ... باختم دارايي‌ام را تا به دست آوردمت اي قمار آخرين، اصلا پشيمان نيستم

آخرین محصولات مشاهده شده