درباره‌‌ی دزد آرزوها

گريفين پنشاين هميشه آرزو مي‌كند. اما وقتي زني پير و عجيب‌غريب به اسم ماريا به گريفين جعبه‌اي از سكه‌هاي براق مي‌دهد، باعث مي‌شود گريفين با نااميدي جست‌وجويش را آغاز كند. زن پير دزد آرزوها بود كه ده‌ها سال قبل، هركدام از سكه‌ها را از فواره‌ي آرزوها كه در آن سكه مي‌انداختند و آرزو مي‌كردند، دزديده بود. گريفين مجبور است به نحوي آرزوهاي گمشده را پس بدهد وگرنه برعكس آرزوهاي خودش اتفاق خواهد افتاد و اين موضوع مي‌تواند مثل مرگ و زندگي واقعا مهم و حياتي باشد.

آخرین محصولات مشاهده شده