کد آیتم: 263909
دوستان من! این کشتی دارد غرق میشود، دارم فرو میروم، و آب از سرم میگذرد. پرچم هنوز بر فراز دکل در اهتراز است، اما آتش همهجا را گرفته، حتی آب را؛ سکرات موت. ناویدنهای ملکوتی شبهای مرفین؛ بیخواب. بیداری باغ، توکای سیاه: بر پنجره پریدهرنگ، آوازی تحریر میکند. امشب، درد پرنده کوچک بلایی شد، ورجهورجهکنان به این طرف آن طرف، گریزان از نوک سرنگ من. میپرید از دست و پاهام، به بندبند تنم، و دم به بند نمیداد. سوزنم به هدف نمیخورد، و باز هم نمیخورد، و هر بار درد تیز و تیزتر میشد. رندانه است طریقی که مرگ ما را از پا میاندازد، و جوری هم وانمود میکند که انگاری فقط در کار تنک کردن و هرسی ساده است... عذاب ته ندارد. گریان مینویسم.
| نویسنده | آلفونس دوده |
| مترجم | عماد مرتضوی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
1 |
| تاریخ چاپ |
1400 |
| تعداد صفحات |
144 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
پالتویی |
| عرض |
12 |
| قطر |
0.9 |
| طول |
19.2 |
| کد موضوع | 843/8 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر
تازه های مترجم