درباره‌‌ی خاطرات 1 ديوانه و داستان‌هاي ديگر

«از نوع‌دوستان سخاوتمند كه جز راه‌آهن و دبستان گواهي براي اثبات پيشرفت خرد ندارند، خواهم پرسيد، از اين عالمان شاد اگر داستانم را خوانده باشند، خواهم پرسيد چه مرهمي براي دردهايي كه پيش چشمشان آورده‌ام، دارند؟ هيچ، جز اين است؟ و خواهند گفت جبر، البته اگر اين واژه را در خاطر داشته باشند. تقصير بر گردن اين قدرت قهار شوم و رازآلود است كه با انسان متولد مي‌شود، حتي پس از نابودي او نيز پابرجا مي‌ماند، در كمين تمام قرن‌ها و امپراتوري‌ها مي‌نشيند و با بي‌رحمي تمام مي‌خندد و فلسفه و انسان‌ها را تماشا مي‌كند كه در سفسطه‌هايشان به خود مي‌پيچند تا وجودش را انكار كنند، اما او چون هيولايي كه با جمجمه‌ها بازي مي‌كند، تمام انسان‌ها را در دستان پولادين خويش مي‌فشارد!»

آخرین محصولات مشاهده شده